معجزات اقا امام زمان (عج)

محمد بن یوسف شاشی گفته است: به بیماری ناعلاجی مبتلا شدم و مال بسیاری را برای معالجه آن، مصرف کردم؛ ولی فایده نبخشید. نامه‌ای به ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشتم و از او خواستم برایم دعا کند. امام علیه السلام در پاسخ نامه‌ام نوشت: «ألبسک الله العافیة و جعلک معنا فی الدنیا و الآخرة؛ خدا به تو لباس عافیت بپوشاند و در دنیا و آخرت، تو را با ما قرار دهد». در کمتر از یک هفته، بیماریم برطرف شد. جریان را با یکی از پزشکان در میان گذاشتم؛ او گفت: «برای این درد، دارویی نمی‌شناسیم، و سلامتی تو بدون شک از سوی خدا ]و بدون اسباب طبیعی[ بوده است»

(کلینی، 1388: ص436؛ حدیث11؛ مفید، 1413 (اول): ج2، ص357ـ358)

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
معجزات اقا امام زمان (عج)

از شیخ عَمری، نایب خاص امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده که فردی اموالی را که به عنوان وجوهات شرعی بدهکار بود، به من داد ]تا به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برسانم. اموال را به امام دادم[ اموال به وی باز پس داده شد و به او گفته شد: «چهارصد درهم از این اموال، حق عموزادگان تو است؛ حقّ آنان را از آن، جدا کن.» آن مرد، متحیر و شگفت زده شد، و به بررسی اموال خود پرداخت.

در دست او مالی بود که به فرزندان عمویش تعلق داشت؛ برخی را به آنان داده بود، و برخی را نپرداخته بود که مقدار آن، چهارصد درهم بود. آن را از مال خویش جدا کرد و به صاحبانش داد، و بقیه اموال از او پذیرفته شد (

کلینی، 1388: ج1، ص435؛ صدوق، 1416: ج2، ص486؛ مفید، 1413 (اول): ج2، ص356).

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
معجزه کربلا

. محمد بن ابراهیم بن مهزیار گفته است:هنگامی که امام عسکری علیه السلام از دنیا رفت، من ]دربارة امام پس از او[ دچار تردید شدم، و از سویی نزد پدرم اموال بسیاری ]از وجوهات[ بود. پدرم بیمار شد و یقین کرد که از دنیا خواهد رفت؛ لذا سفارش آن اموال را به من کرد و پس از سه روز از دنیا رفت. من آن اموال را به عراق بردم و منزلی اجاره کردم. تصمیم گرفتم که چند روزی منتظر بمانم و هرگاه حقیقت امر بر من روشن شد، آن اموال را به امام تحویل دهم، و در غیر این صورت، آن را صدقه بدهم.

پس از گذشت چند روز، فردی نامه‌ای برایم آورد که خطاب به من نوشته شده بود و در آن، مقدار و خصوصیات اموال، دقیقاً بیان شده بود؛ حتی جزئیاتی توضیح داده شده بود که من از آن‌ها آگاه نبودم. اموال را به فرستاده تحویل دادم و چند روز از شک و تردیدی که به من دست داده بود، شرمنده و سرافکنده‌ بودم، تا این که نامه‌ای به دستم رسید که در آن آمده بود: «تو را جانشین پدرت کردیم؛ پس خدای را سپاس‌گزار باش.»

(کلینی، 1388: ج1، ص434ـ435؛ مجلسی، 1390: ج51، ص310 ـ 311)

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
تشرف شیخ اسدالله در حرم امیرالمومنین علیه السلام

مرحوم شیخ اسدالله از تلامذه ی مرحوم آیة الله میرزای رشتی فرموده اند که:

من در صحت مضمون روایتی که دلالت دارد به حضور امیرالمومنین علیه السلام در 40 مکان-در ساعت و در آنِ واحد- از نظر اینکه وجود مقدس حضرت علی علیه السلام 40 جا دعوت بودند، شک کردم.

شبی در عالم رویا حضرت را دیدم فرمودند:«در امکان حضور من در آنِ واحد در40 مکان شک داری؟»

عرض کردم: «بلی یا امیرالمومنین.»

فرمودند:«به اطراف خود نگاه کن.»

من به اطراف نگاه کردم دیدم هرچه چشم کار می کند انسان می بینم و تمامی آنها وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام بودند.

بعد از آن حضرت به من خطاب کرد:«شکّت زایل شد؟»

عرض کردم:«بلی.»

بعد عرض کردم:«یا امیرالمومنین! آیا در مدت عمرم موفق به زیارت مولا و سیدم و امام زمانم شده ام؟»

حضرت جواب دادند:«بلی.»

عرض کردم:«کجا؟»

فرمودند:«حرم من علی(ع) در وقت فلان و روز فلان مشرف شدی ، آمدی کنار قبر و پایین پای من که نماز بخوانی ، دیدی سیدی جلوتر نماز می خواند و قرائت او بسیار جلب توجهت کرد و تصمیم گرفتی نصف پولی را که در جیب داری بعد از فراغت ایشان از نماز به او بدهی و گوش دادی به قرائت او ، بیشتر جذبت کرد ، تصمیم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ایشان بعد از سلام نماز ، روی خود را برگرداند و به جانب تو و فرمودند:«تو فردا نیاز به آن خرجی داری، لازم نیست به من بدهی.» و آن سید ، امام زمانت بود.»

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 285

مولف:محمد یوسفی

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
معجزات اقا امام زمان (عج)

علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) می فرماید: که بسیاری از تالیفات متاخرین این حکایت ذکر شده و در بعضی از آن کتب جملات امام علیه السلام به نحوه ی دیگر ذکر گردیده است که از آن جمله است:

«پروردگارا، شیعیان ما از ما هستند و اضافه ی بر ما شده اند، خدایا اینها گاهی بدی می کنند و گاهی تقصیر می کنند و گاهی خطا می کنند ، ما را صاحب خود می دانند ، ما را از خود راضی می دانند، ما هم آنها را با همه ی گناهانشان قبول کرده ایم و خطاهای آنها را تحمل می کنیم زیرا بالاخره برگشت آنها به سوی ما است و آنها از ما هستند و به خاطر خصوصیتی که آنها به ما دارند و اتکایی که آنها به ما کرده اند مثل اینکه ما صاحب گناه هستیم.زیرا بنده و کارهای بنده به آقایش مربوط می شود و برگشت مملوک به موالی اش خواهد بود.خدایا گناهانی که آنها به خاطر اتکال بر حبّ ما و طمع در ولایت ما و به امید شفاعت ما کرده اند، بیامرز.

خدایا آنها را در میان دشمنان ما به خاطر گناهانی که کرده اند مفتضح نفرما.

خدایا کارهای آنها را در قیامت به عهده ی ما بگذار همانطوری که امور آنها را در دنیا به عهده ی ما گذاشته ای.

خدایا اگر اعمال آنها ناچیز و سبک وزن است ، اعمال آنها را به خاطر ولایت ما سنگین قرار بده و درجات آنها را به خاطر محبت به ما بالا ببر.»

 برای سلامتی حضرت مهدی علیه السلام صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 184

مولف:محمد یوسفی

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
بینا کردن مرد نابینا
بینا کردن مرد نابینا

ابوبصیر که نابینا بود چنین روایت می‌کند:
خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم و گفتم:«آیا شما وارث رسول خدا هستید؟»
امام باقر علیه السلام فرمود:« بله.»
گفتم:«آیا رسول خدا وارث انبیاء است و از همه آنچه انبیاء می دانستند، آگاه بود؟»
فرمود:«بله.»
گفتم:« آیا شما قدرت بر زنده کردن مردگان و شفای نابینایان را دارید؟»
امام فرمود:« به اذن خدا، بله.» سپس فرمود:« جلو بیا، ابا محمد!»
من جلو رفتم. امام دست مبارکش را بر صورت و چشمان من کشید و من ناگهان خورشید و آسمان و زمین را دیدم و بینا شدم.
آن‌گاه امام باقر علیه السلام به من فرمود:«آیا دوست داری به همین حال باشی و روز قیامت مانند همه مردم با تو رفتار شود یا به حالت قبلی و نابینایی بازگردی و در قیامت، اهل بهشت باشی؟»
گفتم:«نه، به همان حال قبلی برمی گردم.»
امام دوباره دستی بر چشم های من کشید و من نابینا شدم.

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
معجزه کربلا
معجزه در کربلا

جابربن یزید جعفی می گوید:
همراه امام باقر علیه السلام عازم حیره بودم. وقتی به کربلا رسیدیم، امام فرمود:«ای جابر! اینجا برای ما و شیعیان ما یکی از باغ‌های بهشت است و برای دشمنان ما یکی از گودال های جهنم.»
سپس فرمود:«ای جابر! چیزی میل داری؟»
عرض کردم:«بله، ای آقای من!»
امام دست مبارک خود را در میان سنگی فرو کرد و سیبی از درون سنگ بیرون آورد. به خوشبویی آن سیب، من هرگز ندیده بودم. آن سیب به هیچ‌وجه به میوه های دنیایی شبیه نبود و من دانستم از میوه‌های بهشتی است. آن را خوردم و تا چهار روز احساس گرسنگی نکردم.

منابع:
منتهی الامال، 2/ 199/ هفتم.

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) می فرمایند :

کسی که نهال هوس غذاهای گوناگون در دل بکارد . میوه های دردهای گوناگون بچیند

 ونیز می فرمایند زندگی را برای خوردن مخواه , بلکه خوردن را  برای زندگی بخواه

                                 (غررالحکم ص 484 --- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 333)

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
فراموشی

رسول خدا صل الله  می فرمایند :

یا علی نه چیز مایه فراموشی است  خوردن سیب ترش ؛

گشنیز ؛    پنیر ؛   نیم خورده موش ؛

خواندن نوشته در قبرستان ؛

راه رفتن میان ذو زن ؛

زنده انداختن جانور از بدن ؛

حجامت در فرو رفتگی پشت گردن ؛

ادرار کردن در آب

var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392
یـازده صـفت اصـلی ژاپـنی‌ها


                                                                                یـازده صـفت اصـلی ژاپـنی‌ها

در این مقاله ۱۱ مورد از معروف‌ترین صفات ژاپنی‌ها را عنوان می‌کنیم.
 
۱- ادب  می‌توان گفت ژاپنی‌ها مودب‌ترین ملت دنیا هستند. چیزی که باید به آن دقت کنیم این است که مفهوم «ادب» در کشورهای مختلف متفاوت است. منظور از «ادب» در این مقاله به فلسفه آسیای شرقی از ‫کنفوسیوس، هارمونی اجتماعی، برمی‌گردد.
 
کنفوسیوس می‌گوید:
 
«دولت وجود دارد، وقتی که شاهزاده، شاهزاده است، وزیر وزیر است، وقتی پدر پدر است و وقتی پسر پسر است.»
 
به عبارت دیگر، هر فرد باتوجه به کسی که با او در ارتباط است، موقعیت اجتماعی متفاوتی دارد: بعنوان بچه در ارتباط با والدین و بزرگتران. بعنوان بزرگتر در ارتباط با خواهر و برادرها، دانش‌آموزان و دیگران.
  آموزش هارمونی اجتماعی به خوبی در جامعه ژاپنی بهتر از هر کشور آسیای شرقی دیگر، حفظ شده است (کره نیز هارمونی اجتماعی بسیار قوی دارد اما کمی با ژاپن متفاوت است).   
۲- وقت‌شناسی
 
شکی نیست که ژاپنی‌ها وقت‌شناس‌ترین ملت دنیا هستند. (البته ممکن است بعضی از آنها اینطور نباشند، اما وقت‌شناس بودن یکی از هنجارهای بسیار قوی اجتماعی در ژاپن است).
  به قطارهای ژاپن نگاه کنید. ۵ دقیقه دیر رسیدن در ژاپن برای خیلی از ژاپنی‌ها مثل حکم اعدام دادن به آنهاست. اما در مالزی حتی اگر قطاری یک ساعت دیر برسد چیزی مثل حکم اعدام نخواهد بود.   
۳- مهربانی
 
خیلی‌ها ژاپنی‌ها را بخاطر رفتار دوستانه، ملاحظه‌کار بودن و مهربان بودنشان تحسین می‌کنند. ژاپنی‌ها همیشه حواسشان قبل از خودشان به دیگران است و از همه مراقبت می‌کنند. 
 
حتی در دنیای آکادمیک فلسفه، طرز تفکر ژاپنی (جمع‌‌گرایی) درمقابل طرزفکر امریکایی (فردگرایی) قرار می‌گیرد.
 
۴- سخت‌کوشی
 
ژاپن ازلحاظ طولانی بودن ساعات کاری در رده دوازدهم جهان قرار دارد. درواقع، اضافه‌کاری‌هایی هم در بین ژاپنی‌ها وجود دارد که در اسناد رسمی قید نمی‌شود. ژاپنی‌ها همیشه نماد سخت‌کوشی بوده‌اند.
 
۵- احترام
 
ژاپنی‌ها یک هنجار اجتماعی “内と外” (روابط داخلی و بیرونی) دارند. آنها سعی می‌کنند در برخورد با روابط بیرونی خود (غریبه‌ها) همیشه با احترام و ادب رفتار کنند. حتی در روابط داخلی (خواهر و برادرها و دوستان) باز با احترام رفتار می‌کنند. 
 
۶- خجالت
 
ژاپنی‌ها گاهی اوقات افرادی خجالتی خوانده می‌شوند. این می‌تواند بخاطر فرهنگ «هارمونی اجتماعی» آنها باشد. البته ژاپنی‌های زیادی هم هستند که با غریبه‌ها خجالتی نیستند اما اکثریت آنها اینطور می‌باشند. 
۷- هوش
 
از دیدگاه غربی‌ها، آسیایی‌ها باهوش خوانده می‌شوند. بعنوان مثال، آنها در ریاضیات، زبان، بیزنس و امثال آن بسیار خوب هستند. 
  یکی از دلایل باهوش خوانده شدن ژاپنی‌ها مهارت شنیداری آنهاست. ژاپنی‌ها قبل از اینکه حرف خودشان را بزنند، بسیار با دقت به حرف‌های دیگران گوش می‌دهند. فرایند گوش دادن باعث می‌شود حرف خودشان بسیار جامع‌تر و کامل‌تر باشد.
 
۸- کار گروهی
 
اولویت ژاپنی‌ها گروه است نه فرد. به عبارت دیگر، ژاپن نماد بسیار خوبی از جمع‌گرایی است که از جنبه‌های بسیاری با کشورهای فردگرا متفاوت است. 
 
۹- رسمی بودن
 
ژاپنی‌ها بخاطر هنجار هارمونی اجتماعی در روابط اجتماعی خود بسیار رسمی برخورد می‌کنند. فقط در روابط داخلی خود است که می‌توانند کمی غیررسمی باشند (اما در عین‌حال رفتاری توام با احترام دارند).
 
۱۰- پاکیزگی
 
 دستشویی‌های ژاپن از هر کجای دیگر در دنیا تمیزتر است. به سختی می‌توانید تکه آشغالی کنار خیابان ببینید زیرا هیچکس در ژاپن زباله‌های خود را در خیابان نمی‌اندازد.
  ۱۱- بی علاقگی به قدرت و تمایل زیاد به خدمت
 
ژاپنی ها دغدغه رسیدن به قدرت ندارند و هیچگاه از قدرت برای رسیدن به منافع شخصی و کسب ثروت سوء استفاده نمی کنند و اگر احساس کنند پست و مقامی که به آنها داده شده است از عهده و توانایشان خارج است به سرعت استعفا داده و بخاطر قصور و اشتباهاتشان در کمال خضوع و خشوع عذر خواهی می کنند و هرگز تقصر را به گردن دیگران نمی اندازند و در جهت جبران اشتباهات خود تلاش می کنند و مسئولیت آن خطاها را بطور کامل می پذیرند. ژاپنی ها تمای سعی خود را می کنند تا کشورشان پیشرفته تر و توسعه یافته تر شود.
  تحقیقات این مقاله نشان می‌دهد که مردم دنیا تصویر بسیار خوبی از ژاپنی‌ها دارند. در کنار صفاتی که در بالا عنوان شد، می‌توانیم به صفات «صادق» و «جدی» بودن نیز از خصوصیات ژاپنی‌ها اشاره کنیم. 
  شما ژاپنی‌ها را با چه خصوصیات دیگری می‌شناسید؟
var paypop_user_id = 1811;
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد فاریابی
تاریخ : پنج شنبه 3 بهمن 1392